رثاء الحسين (ع) – صاحب بن عباد
1- عين جودي علي الشهيد القتيل / و اتركي الخدّ كالمحلّ المحيل
2- كيف يشفي البكاء في قتل مولا / ي امام التنزيل و التأويل
3- و لو أنّ البحار صارت دموعي / ما كفتني لمسلم بن عقيل
4- قاتلوا الله و النبي و مولا / هم عليِاً إذا قاتلوا ابن الرسول
5- صرعوا حوله كواكب دجن / قتلوا حوله ضراغم غيل
6- أوسعوهم طعناً و ضرباَ و نحراَ / و انتهاباَ يا ضلةً من سبيل
7- إخوة كلّ واحد منهم ﻟﻴ / ث عرين وحدّ سيف صقيل
8- والحسين الممنوع شربة ماء / بين حرّ الظبي وحرّ الغليل
9- مثكل بإبنه وقد ضمّه وﻫ / وغريق من الدماء الهمول
10- فجّعوه من بعده برضيع / هل سمعْتم بمرضع مقتول
11- ثمّ لم يشفِهم سوي قتل نفس / هي نفس التكبير والتهليل
12- هي نفس الحسين نفس الرسول اﻠ / له نفس الوصي نفس البتول
13- ذبحوه ذبح الأضاحي فيا ﻗﻠ / ب تصدّعْ علي العزيز الذليل
14- وطأوا جسمه وقد قطعوه / ويلهم من عقاب يوم وبيل
15- أخذوا رأسه وقد بضّعوه / إنّ سعي الكفّار في تضليل
16- نصبوه علي القنا فدمائي / لا دموعي تسيل كلّ المسيل
17- واستباحوا بنات فاطمة الزﻬ / راء لمّا صرخْن حول القتيل
18- حملوهنّ قد كشفْنَ علي الأﻗ / تاب سبياً بالعنف والتهويل
19- يا لَكرب بكربلاء عظيم / ولرزء علي النبيّ ثقيل
20- كم بكي جبرئيل ممّا دهاه / في بنيه صلّوا علي جبرئيل
21- سوف تأتي الزهراء تلتمس اﻟﺤك / م إذا حان محشر التعديل
22- وأبوها وبعلها وبنوها / حولها والخصام غير قليل
23- وتنادي يا ربِّ ذبِّح أولا / دي لماذا وأنت خير مديل
24- فينادي بمالك ألهبِ النا / ر وأجِّجْ وخذ بأهل الغلول
25- ويجازي كلٌّ بما كان منه / من عقاب التخليد والتنكيل
26- يا بني المصطفي بكيتُ وأﺑﻛﻳ / تُ ونفسي لم تأتِ بعدُ بسُولي
27- ليت روحي ذابت دموعاً فأبكي / للّذي نالكم من التذليل
28- فولائي لكم عتادي وزادي / يوم ألقاكم علي سلسبيل
29- لي فيكم مدائحٌ ومراثٍ / حفظتْ حفظ محكم التنزيل
30- قد كفاني في الشرق والغرب فخراً / أن يقولوا: من قيل إسماعيل
31- ومتي كادني النواصب فيكم / حسبي الله وهو خير وكيل
1- اي ديده بر شهيد به قتل رسيده اشك ببار وگونه را چون مكان متروك رها كن.
2- چگونه گريه درد به قتل رسيدن مولايم حسين (ع) رادرمان كند كه در بيان و تفسير قرآن سرآمد بود.
3- اگردرياها اشكهاي من مي شد باز در قتل مسلم بن عقيل مرا بس نبود.
مسلم بن عقيل پسر عموي حسين (ع) بود كه به عنوان نماينده از سوي او به كوفه رفت تا پيروانش را گرد آورده واز آن ها براي او بيعت بگيرد وهمان جا به دستور عبيد الله بن زياد دستگير شده وبه قتل مي رسد.2
4- آن ها با الله وپيامبر ومولايشان علي در افتادند آن گاه كه با فرزند پيامبردر افتادند.
5- ياران او را در پيرامونش همانند ستارگان درخشان به خاك افكندند ودلاوراني بسان شيران بيشه را به قتل رساندند.
6- آن ها رابا ضربه هاي نيزه وكشتار وغارت در بر گرفتند ،چه گمراهي وضلالتي.
7- برادراني هر يك بسان شير بيشه وشمشيربرّان.
8- وحسين ميان درد زخم شمشيرها وسوز تشنگي از نوشيدن جرعه اي آب باز مانده است.
9- پسرش را غرق در سيلاب خون ودر آغوش خود از دست داده است.
حسين (ع) پسر خرد سالش را در دامان خود نشانده ونوازش مي كرد.مردي از بني اسد به سوي او تيري رها كرد وگلوي كودك را دريد.3
10- سپس او را در سوگ طفل شيرخواري نشاندند.آيا شنيديد شيرخواري به قتل برسد؟
11- آنان را چيزي جز قتل نفس درمان نكرد همان نفسي كه به مثابه ي تكبير وتهليل بود.4
12- همان نفس حسين،نفس فرستاده ي الله،نفس وصي ونفس بتول است.5
13- او را بسان قربانيان سر بريدند.پس اي دل بر بزرگوار خوار گشته سينه چاك كن.
14- بدن آن بزرگوار را لگدكوب وتكه تكه كردند.واي بر آنان از شكنجه ي سخت روز آخرت.
15- سربريده اش را برداشتند.به راستي كه تلاش كافران در جهت گمراهي است.
16- آن را بر سر نيزه نهادند پس به جاي اشك سيلاب خون از چشمانم روان است.
17- حريم دختران فاطمه زهرا را مباح دانستند آن گاه كه بر سر مقتول ضجه مي كردند.
18- آنان را با رفتاري تند وهراس انگيز،وبه گونه اي آشكار بر پشت شتران به اسارت بردند.
19- چه اندوه بزرگي وچه مصيبت سنگيني است واقعه ي كربلا بر پيامبر.
20- چه بسا جبرئيل به خاطر سختي ها ومصيبت هاي فرزندان پيامبر گريست.پس بر او درود فرستيد.
21- آن گاه كه رستاخيز فرا رسد ،زهرا طلب حكم خواهد كرد.
22- در حالي كه پدر و همسر وپسرانش ودشمناني نه چندان اندك پيرامون او هستند.
23- وفرياد مي كند: پروردگارا براي چه فرزندانم قرباني گشتند وحال آن كه تو بهترين حاكمي.
24- پس فرشته اي فرا خوانده مي شود: آتش افروزوشعله ور سازوخيانت كاران را به چنگ آور.
25- وهر يك از آنان به سزاي كارهاي خود كه عقاب و كيفرجاوداني است، مي رسد.
26- اي فرزندان پيامبر برگزيده من براي اين مصيبت گريستم وگرياندم وديگر مرا اميد وآرزويي نيست.
27- كاش جانم بسان اشك ها روان مي گشت وبراي بي حرمتي كه به شما رسيد،مي گريستم.
28- ودوستي وصميميت من باشما توشه واندوخته ي من است آن روز كه در سلسبيل بهشت با شما ديدار خواهم كرد.6
29- مرا در باره ي شما مديحه ها ومرثيه هاييست كه چون آيه هاي محكم قرآن حفظ گشته اند.
30- در شرق وغرب جهان مرا اين افتخار بس است كه بگويند:سخن اسماعيل است.7
31- وهنگامي كه نواصب ودشمنان به خاطر دوستي با شما به من سوء قصد مي كنند،الله كه بهترين كارساز است،مرا بس است.
هوامش:
1- أدب الطفّ ،جواد شبّر ،ج2 ،ص133،دار المرتضي ،بيروت ،1409 ق
2- كامل ،عزالدين علي ابن اثير،ترجمة عباس خليلي ،ج 5،ص2187 ،علمي/ بي تا ،طهران ،1351 ش
3- نفس المصدر ،ص2253
4- تكبير مصدر كبّر: قال «الله اكبر» وتهليل مصدر هلّل : قال«لا إله إلا الله ».
5- البتول هي فاطمة الزهراءلأنها انقطعت عن الدنيا الي الله.
6- سلسبيل: اسم عين في الجنة
7- ابو القاسم اسماعيل بن ابي الحسن عباد طالقاني ملقب بالصاحب.
1- عين جودي علي الشهيد القتيل / و اتركي الخدّ كالمحلّ المحيل
2- كيف يشفي البكاء في قتل مولا / ي امام التنزيل و التأويل
3- و لو أنّ البحار صارت دموعي / ما كفتني لمسلم بن عقيل
4- قاتلوا الله و النبي و مولا / هم عليِاً إذا قاتلوا ابن الرسول
5- صرعوا حوله كواكب دجن / قتلوا حوله ضراغم غيل
6- أوسعوهم طعناً و ضرباَ و نحراَ / و انتهاباَ يا ضلةً من سبيل
7- إخوة كلّ واحد منهم ﻟﻴ / ث عرين وحدّ سيف صقيل
8- والحسين الممنوع شربة ماء / بين حرّ الظبي وحرّ الغليل
9- مثكل بإبنه وقد ضمّه وﻫ / وغريق من الدماء الهمول
10- فجّعوه من بعده برضيع / هل سمعْتم بمرضع مقتول
11- ثمّ لم يشفِهم سوي قتل نفس / هي نفس التكبير والتهليل
12- هي نفس الحسين نفس الرسول اﻠ / له نفس الوصي نفس البتول
13- ذبحوه ذبح الأضاحي فيا ﻗﻠ / ب تصدّعْ علي العزيز الذليل
14- وطأوا جسمه وقد قطعوه / ويلهم من عقاب يوم وبيل
15- أخذوا رأسه وقد بضّعوه / إنّ سعي الكفّار في تضليل
16- نصبوه علي القنا فدمائي / لا دموعي تسيل كلّ المسيل
17- واستباحوا بنات فاطمة الزﻬ / راء لمّا صرخْن حول القتيل
18- حملوهنّ قد كشفْنَ علي الأﻗ / تاب سبياً بالعنف والتهويل
19- يا لَكرب بكربلاء عظيم / ولرزء علي النبيّ ثقيل
20- كم بكي جبرئيل ممّا دهاه / في بنيه صلّوا علي جبرئيل
21- سوف تأتي الزهراء تلتمس اﻟﺤك / م إذا حان محشر التعديل
22- وأبوها وبعلها وبنوها / حولها والخصام غير قليل
23- وتنادي يا ربِّ ذبِّح أولا / دي لماذا وأنت خير مديل
24- فينادي بمالك ألهبِ النا / ر وأجِّجْ وخذ بأهل الغلول
25- ويجازي كلٌّ بما كان منه / من عقاب التخليد والتنكيل
26- يا بني المصطفي بكيتُ وأﺑﻛﻳ / تُ ونفسي لم تأتِ بعدُ بسُولي
27- ليت روحي ذابت دموعاً فأبكي / للّذي نالكم من التذليل
28- فولائي لكم عتادي وزادي / يوم ألقاكم علي سلسبيل
29- لي فيكم مدائحٌ ومراثٍ / حفظتْ حفظ محكم التنزيل
30- قد كفاني في الشرق والغرب فخراً / أن يقولوا: من قيل إسماعيل
31- ومتي كادني النواصب فيكم / حسبي الله وهو خير وكيل
1- اي ديده بر شهيد به قتل رسيده اشك ببار وگونه را چون مكان متروك رها كن.
2- چگونه گريه درد به قتل رسيدن مولايم حسين (ع) رادرمان كند كه در بيان و تفسير قرآن سرآمد بود.
3- اگردرياها اشكهاي من مي شد باز در قتل مسلم بن عقيل مرا بس نبود.
مسلم بن عقيل پسر عموي حسين (ع) بود كه به عنوان نماينده از سوي او به كوفه رفت تا پيروانش را گرد آورده واز آن ها براي او بيعت بگيرد وهمان جا به دستور عبيد الله بن زياد دستگير شده وبه قتل مي رسد.2
4- آن ها با الله وپيامبر ومولايشان علي در افتادند آن گاه كه با فرزند پيامبردر افتادند.
5- ياران او را در پيرامونش همانند ستارگان درخشان به خاك افكندند ودلاوراني بسان شيران بيشه را به قتل رساندند.
6- آن ها رابا ضربه هاي نيزه وكشتار وغارت در بر گرفتند ،چه گمراهي وضلالتي.
7- برادراني هر يك بسان شير بيشه وشمشيربرّان.
8- وحسين ميان درد زخم شمشيرها وسوز تشنگي از نوشيدن جرعه اي آب باز مانده است.
9- پسرش را غرق در سيلاب خون ودر آغوش خود از دست داده است.
حسين (ع) پسر خرد سالش را در دامان خود نشانده ونوازش مي كرد.مردي از بني اسد به سوي او تيري رها كرد وگلوي كودك را دريد.3
10- سپس او را در سوگ طفل شيرخواري نشاندند.آيا شنيديد شيرخواري به قتل برسد؟
11- آنان را چيزي جز قتل نفس درمان نكرد همان نفسي كه به مثابه ي تكبير وتهليل بود.4
12- همان نفس حسين،نفس فرستاده ي الله،نفس وصي ونفس بتول است.5
13- او را بسان قربانيان سر بريدند.پس اي دل بر بزرگوار خوار گشته سينه چاك كن.
14- بدن آن بزرگوار را لگدكوب وتكه تكه كردند.واي بر آنان از شكنجه ي سخت روز آخرت.
15- سربريده اش را برداشتند.به راستي كه تلاش كافران در جهت گمراهي است.
16- آن را بر سر نيزه نهادند پس به جاي اشك سيلاب خون از چشمانم روان است.
17- حريم دختران فاطمه زهرا را مباح دانستند آن گاه كه بر سر مقتول ضجه مي كردند.
18- آنان را با رفتاري تند وهراس انگيز،وبه گونه اي آشكار بر پشت شتران به اسارت بردند.
19- چه اندوه بزرگي وچه مصيبت سنگيني است واقعه ي كربلا بر پيامبر.
20- چه بسا جبرئيل به خاطر سختي ها ومصيبت هاي فرزندان پيامبر گريست.پس بر او درود فرستيد.
21- آن گاه كه رستاخيز فرا رسد ،زهرا طلب حكم خواهد كرد.
22- در حالي كه پدر و همسر وپسرانش ودشمناني نه چندان اندك پيرامون او هستند.
23- وفرياد مي كند: پروردگارا براي چه فرزندانم قرباني گشتند وحال آن كه تو بهترين حاكمي.
24- پس فرشته اي فرا خوانده مي شود: آتش افروزوشعله ور سازوخيانت كاران را به چنگ آور.
25- وهر يك از آنان به سزاي كارهاي خود كه عقاب و كيفرجاوداني است، مي رسد.
26- اي فرزندان پيامبر برگزيده من براي اين مصيبت گريستم وگرياندم وديگر مرا اميد وآرزويي نيست.
27- كاش جانم بسان اشك ها روان مي گشت وبراي بي حرمتي كه به شما رسيد،مي گريستم.
28- ودوستي وصميميت من باشما توشه واندوخته ي من است آن روز كه در سلسبيل بهشت با شما ديدار خواهم كرد.6
29- مرا در باره ي شما مديحه ها ومرثيه هاييست كه چون آيه هاي محكم قرآن حفظ گشته اند.
30- در شرق وغرب جهان مرا اين افتخار بس است كه بگويند:سخن اسماعيل است.7
31- وهنگامي كه نواصب ودشمنان به خاطر دوستي با شما به من سوء قصد مي كنند،الله كه بهترين كارساز است،مرا بس است.
هوامش:
1- أدب الطفّ ،جواد شبّر ،ج2 ،ص133،دار المرتضي ،بيروت ،1409 ق
2- كامل ،عزالدين علي ابن اثير،ترجمة عباس خليلي ،ج 5،ص2187 ،علمي/ بي تا ،طهران ،1351 ش
3- نفس المصدر ،ص2253
4- تكبير مصدر كبّر: قال «الله اكبر» وتهليل مصدر هلّل : قال«لا إله إلا الله ».
5- البتول هي فاطمة الزهراءلأنها انقطعت عن الدنيا الي الله.
6- سلسبيل: اسم عين في الجنة
7- ابو القاسم اسماعيل بن ابي الحسن عباد طالقاني ملقب بالصاحب.